بگو و بخند
for fun 
نويسندگان
نظر سنجی
مدیریت وبلاگ بگو و بخند مایل به حذف یا غیر فعال کردن وبلاگ میباشد نظر شما در این رابطه چیست ؟!؟!؟!
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک با این وبلاگ اول ما را با عنوان بگو و بخند و آدرس sayeh-aryu.LOXBLOG.COM لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته

باتشکر مدیریت وبلاگ بگو و بخند






اوج بد بیاری یک زن چیست؟ بره بهشت ببینه فامیلای شوهرشم اون جان!!

نه خداییش بد میگم!!!




برچسب ها : اوج،بد بیاری ,
بازدید : 448
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0


[ جمعه 22 / 5 / 1393 ] [ 2:45 بعد از ظهر ] [ نویسنده : arsham ]

«شبی رئیس جمهوری یک کشور به همراه همسرش تصمیم گرفتند که کاری غیرعادی انجام دهند و برای شام به رستورانی که زیاد هم گران قیمت نبود، بروند.

وقتی آنها به رستوران رفتند صاحب رستوران از محافظان رئیس جمهور پرسید که آیا می تواند خصوصی با همسر رئیس جمهور صحبت کند ، آنها اجازه دادند.

همسر رئیس جمهور به طور خصوصی با آن مرد صحبت کرد.

بعد از آن رئیس جمهور از همسرش پرسید که چرا او این همه مشتاق خصوصی صحبت کردن با تو بود؟ 

همسرش گفت که صاحب رستوران گفته در ایام جوانیش دیوانه وار عاشق او بوده است ... سپس رئیس جمهور گفت و اگر تو با او ازدواج می کردی اکنون صاحب این رستوران بودی. 

همسر رئیس جمهور در پاسخ گفت: اگر من با او ازدواج می‌کردم او الان رئیس جمهور بود...»




برچسب ها : رئیس جمهور , همسر , رستوران ,
بازدید : 447
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0


[ جمعه 22 / 5 / 1393 ] [ 2:33 بعد از ظهر ] [ نویسنده : arsham ]

مورد داشتیم پسره رفته خواستگاری،

بعد با اجازه ی عروس و داماد خانواده هاشون رفتن تو اتاق با هم آشنا بشن !




برچسب ها : مورد،خواستگاری ,
بازدید : 427
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0


[ جمعه 22 / 5 / 1393 ] [ 2:33 بعد از ظهر ] [ نویسنده : arsham ]

میگم این تیم های جام جهانی شانس آوردن برزیل به شیلی نباخت ...

اگه می باخت میگفت : جم کنید بابا برید کشور خودتون بازی کنید =)))




برچسب ها : جام،جهانی،برزیل ,
بازدید : 459
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0


[ جمعه 22 / 5 / 1393 ] [ 2:33 بعد از ظهر ] [ نویسنده : arsham ]

گفتگوی دو دانشجو

پسر : تو تاحالا دوست پسر داشتی؟

دختر : نه خوشم نمیاد... چطور

پسر : معلومه روشن فکر نیستی

دختر : چه ربطی داره؟

پسر: آخه الان این کار یه نیاز طبیعیه و هر دختر پسری حق دارن باهم دوست بشن...

دختر : عجب ! که اینطور... این حرفا رو به خواهرت هم گفتی؟

پسر :

دختر;پس دهنتو ببند...........




برچسب ها : گفت و گو ,
بازدید : 450
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0


[ جمعه 22 / 5 / 1393 ] [ 2:33 بعد از ظهر ] [ نویسنده : arsham ]

پسری روزها پشت در منزل دخترک را میپایید؛

برای دختر سوال بود که اگر او مرا دوست دارد،

پس چرا پا پیش نمیگذارد و با پدرم صحبت نمیکند ؟!

درست است که ماشین پسرک قدیمی بود،

ولی برای دخترک عشق و محبت مهمتر بود!

روزها و ماه ها به همین منوال گذشت و دخترک بسیار کنجکاو شده بود،

روزی دل خود را قرص کرد و رفت تا حرف دل پسرک را گوش کند…

از او پرسید ۶ماه است که تو کنار منزل ما می ایستی و مرا میپایی،

وقتی ماشینت را میبینم ضربان قلبم تندتر میشود و…

هدف تو چیست؟!

پسر گفت: آخه وای فای خونتون پسورد نداره




برچسب ها : وای فای،پسورد،6 ,
بازدید : 427
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0


[ جمعه 22 / 5 / 1393 ] [ 2:33 بعد از ظهر ] [ نویسنده : arsham ]

خندیدن به اشتباهاتتان میتواند عمرتان را طولانی کند ...
" شکسپیر "
*****************************************
خندیدن به اشتباهات همسرتان میتواند عمرتان رو کوتاه کند ...
" همسر شکسپیر "




برچسب ها : اشتباه , شکسپیر ,
بازدید : 432
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0


[ جمعه 22 / 5 / 1393 ] [ 2:30 بعد از ظهر ] [ نویسنده : arsham ]

بـزرگـتـرین بـدبخـتـی ایـنـه کـه طـرف سـواد نـداره حـرف بـزنـه ...
.
.
.
.
.
.
.
ولـی شـعـورم نـداره کـه خـفـه شـه! :|




برچسب ها : شعور , سواد , خفه ,
بازدید : 432
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0


[ جمعه 22 / 5 / 1393 ] [ 2:30 بعد از ظهر ] [ نویسنده : arsham ]

مجری: تو خجالت نمیکشی معدلت 15 شده؟

پسرعمه: نه!

مجری: میدونی بچه ی آقای اکبری بیست شده؟

پسرعمه: میدونی آقای اکبری واس بچه ش پلی استیشن خریده؟

مجری: چه ربطی داره!؟

پسرعمه: هروقت شما عین آقای اکبری شدی منم عین بچه ش میشم!

مجری: خب من اونقدر پول ندارم!

پسرعمه: منم اونقدر مخ ندارم!

مجری: ینی من اگه واس تو پلی استیشن بخرم درس میخونی!؟

پسرعمه: آدم وقتی پلی استیشن داره مگه خله بشینه درس بخونه!؟

مجری: بچه ی آقای اکبری که هم پلی استیشن داره هم درس میخونه!

پسرعمه: آها...حالا فهمیدی این بچه خله!؟ پس انقدر سرکوفتشو به من نزن!




برچسب ها : مجری , پسر عمه , درس ,
بازدید : 415
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0


[ جمعه 22 / 5 / 1393 ] [ 2:30 بعد از ظهر ] [ نویسنده : arsham ]

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺑﻮﺩﻡ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﻩ
ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺧﺎﻧﻢ ﮐﺠﺎ ﻣﯿﺮﯾﺪ؟
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﺎ ﺣﺎﻟﺖ ﺫﻭﻕ ﻣﺮﮔﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ :
ﻣﯿﺮﻡ ﺷﺎﻝ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﺑﺨﺮﻡ ! !!!!!!!!!!
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺷﻔﺎ ﺑﺪﯼ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﺰﺍﺭ ﺗﻮﯼ ﺍﻭﻟﻮﯾﺖ




برچسب ها : اولویت , تاکسی , راننده ,
بازدید : 416
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0


[ جمعه 22 / 5 / 1393 ] [ 2:27 بعد از ظهر ] [ نویسنده : arsham ]

تو خیابون یه مرد میانسالی جلومو گرفت , گفت آقا ببخشید, مادر من تو اون آسایشگاه روبرو نگهداری میشه, من روم نمیشه چشم تو چشمش بشم چون زنم مجبورم کرد ببرمش اونجا, این امانتی رو اگه از قول من بهش بدید خیلی لطف کردید. قبول کردم و کلی هم نصیحتش کردم که مادرته بابا, اونم ابراز پشیمونی کرد و رفتم داخل آسایشگاه, پیر زن رو پیدا کردم, گفتم این امانتی مال شماس, گفت حامد پسرم تویی؟ گفتم نه مادر, دیدم دوباره گفت حامد تویی مادر؟ دلم نیومد این سری بگم نه , گفتم آره, پیرزنه داد زن میدونستم منو تنها نمی ذاری, شروع کرد با ذوق به صدا کردن پرستار که دیدی پسر من نامهربون نیست؟ پرستاره تا اومد گفت شما پسرشون هستید؟ تا گفتم آره دستمو گرفت, گفت 4 ماه هزینه ی نگهداری مادرتون عقب افتاده , باید تسویه کنید حالا از من هی غلط کردم واینکه من پسرش نیستم ولی دیگه باور نمی کردن آخر چک و نوشتم دادم دستش, ولی ته دلم راضی بود که باز این پیر زن و خوشحال کردم , هر چند که پسرش خیلی ... بود. اومدم از پیرزنه خدافظی کنم تا منو دید گفت دستت درد نکنه , رفتی بیرون به پسرم حامد بگو پرداخت شد , بیا تو مادر!!! :)))




بازدید : 442
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0


[ چهار شنبه 6 / 5 / 1393 ] [ 1:22 بعد از ظهر ] [ نویسنده : arsham ]

دخترها

قبل از ازدواج

بعد از ازدواج

نتیجه گیری اخلاقی 

ایستادن در صف سینما و استخر

ایستادن در صف شیر وگوشت

آموزش ایستادگی

تعطیلات رفتن به دیزن و اسكی

تعطیلات شست وشوی خانه ولباس

پر شدن اوقات فراغت

نوشتن كتاب شعر و رمان

نوشتن داستان پرنده در قفس

شهرت باد آورده

صحبت تلفنی بی محاسبه زمان

اتهام به پر حرفی حتی برای 10 دقیقه

حفظ عضلات صورت

رفتن به سفرهای هفتگی

درحسرت رفتن به پارك سر كوچه

امنیت كامل


پسرها

قبل از ازدواج

بعد از ازدواج

نتیجه گیری اخلاقی 

خوابیدن تا لنگ ظهر

بیدار شدن زودتر از خورشید

سحر خیز شدن

رفتن به سفر بی اجازه

رفتن به حیاط با اجازه

معتبر شدن

خوردن بهترین غذاها بی منت

خوردن غذا های سوخته با منت

تقویت معده

استراحت مطلق بی جر بحث

كار كردن در شرایط سخت

ورزیده شدن

دیدوبازدید از اماكن تفریحی

سر زدن به فامیل خانوم

صله رحم

... آموزش گیتار و سنتور و

آموزش بچه داری و شستن ظرف

همدردی با مرد ها

گرفتن پول تو جیبی از پاپا

دادن كل حقوق به خانوم

مستقل شدن




برچسب ها : ایستادن ,
بازدید : 431
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0


[ دو شنبه 28 / 4 / 1393 ] [ 1:38 بعد از ظهر ] [ نویسنده : arsham ]

 

قبل و بعد از ازدواج

1- قبل از ازدواج:

مرد: دیگه نمی تونم منتظر بمونم

زن: می خوای از پیشت برم؟

مرد: فکرشم نکن.

زن: منو دوست داری؟

مرد: البته.

زن: تا حالا به من دروغ گفتی؟

مرد: نه، چرا این سوال رو می پرسی؟

زن: منو مسافرت می بری؟

مرد: مرتب.

زن: منو کتک می زنی؟

مرد: به هیچ وجه.

زن: می تونم بهت اعتماد کنم؟

2- بعد از ازدواج: همین متن رو از پایین به بالا بخونید!




بازدید : 436
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0


[ دو شنبه 28 / 4 / 1393 ] [ 1:35 بعد از ظهر ] [ نویسنده : arsham ]

سرانجام قصه چت 

 

شدم با چت اسیر و مبتلایش / شبا پیغام می دادم از برایش

به من می گفت هیجده ساله هستم / تو اسمت را بگو، من هاله هستم

بگفتم اسم من هم هست فرهاد / ز دست عاشقی صد داد و بیداد

بگفت هاله ز موهای کمندش / کمان ِابرو و قد بلندش

بگفت چشمان من خیلی فریباست / ز صورت هم نگو البته زیباست

ندیده عاشق زارش شدم من / اسیرش گشته بیمارش شدم من

ز بس هرشب به او چت می نمودم / به او من کم کم عادت می نمودم

در او دیدم تمام آرزوهام / که باشد همسر و امید فردام

برای دیدنش بی تاب بودم / زفکرش بی خور و بی خواب بودم

به خود گفتم که وقت آن رسیده / که بینم چهره ی آن نور دیده

به او گفتم که قصدم دیدن توست / زمان دیدن و بوییدن توست

ز رویارویی ام او طفره می رفت / هراسان بود او از دیدنم سخت

خلاصه راضی اش کردم به اجبار / گرفتم روز بعدش وقت دیدار

رسید از راه، وقت و روز موعود / زدم از خانه بیرون اندکی زود

چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت / توگویی اژدهایی بر من آویخت

به جای هاله ی ناز و فریبا / بدیدم زشت رویی بود آنجا

ندیدم من اثر از قد رعنا / کمان ِابرو و چشم فریبا

مسن تر بود او از مادر من / بشد صد خاک عالم بر سر من

ز ترس و وحشتم از هوش رفتم / از آن ماتم کده مدهوش رفتم

به خود چون آمدم، دیدم که او نیست / دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست

به خود لعنت فرستادم که دیگر / نیابم با چت از بهر خود همسر

بگفتم سرگذشتم را به «جاوید» / به شعر آورد او هم آنچه بشنید

که تا گیرند از آن درس عبرت / سرانجامی ندارد قصّه ی چت




برچسب ها : چت،قصه ,
بازدید : 452
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0


[ سه شنبه 27 / 4 / 1393 ] [ 3:29 بعد از ظهر ] [ نویسنده : arsham ]

فرانسه
در این کشور درها معمولا قفل نیستند، بنابراین دستگیره در را می چرخانند و در را باز می کنند. بعداً ماموران یک کلید یدکی درست می کنند یا قفل را عوض می کنند.

آمریکا
بلافاصله
F.B.I تعداد 194 نفر از مظنونین القاعده را دستگیر و تعدادی از ایرانیان را اخراج می کند و در بازوجویی اعضای القاعده تعدادی بمب و موشک و نارنجک و تانک نفربر و موشک ضد موشک در خانههای آنها پیدا می کنند، اما کلیدی پیدا نمی شود.

آلمان 
حتما یک کلید یدکی در جیب هلموت کهل است، آن را از او می گیرند.

بلژیک 
ابتدا مسئول مربوطه به ماموران نامه می نویسد و این خبر را می دهد، بعد موضوع طی نامهای به وزارت کشور و وزارت امور خارجه خبر داده می شود، بعد نامههایی برای پارلمان اروپا نوشته می شود. بعد از نه ماه نامه نگاری کلید خودش پیدا می شود.

انگلستان 
در انگلستان هیچ وقت هیچ کلیدی گم نمی شود، مگر اینکه از دهها سال قبل در مورد آن تصمیم گرفته شده باشد.

کلمبیا 
رئیس جمهور از قاچاقچیان می خواهد کلید را پس بدهند، آنها هم از او می خواهند قول بدهد دیگر درها را قفل نکنند.

واتیکان 
پاپ از خداوند می خواهد جای کلید را نشان بدهد، بعد هم یک کلید ساز می آورند و در را باز می کنند.

ایتالیا 
گم شدن در این کشور طبیعی است، بنابراین در را می شکنند و خسارت آنرا به برلوسکونی می دهند.

افغانستان 
با یک توپ 106 در را از جا می کنند و در این ماجرا تعدادی از نیروهای آمریکایی و القاعده هم به قتل می رسند.

عراق 
چند ساعت منتظر می مانند تا عملیات استشهادی انجام شود، در جریان عملیات در هم باز می شود و می بینند صدام آنجا نیست.

سوئیس 
برای انتخاب بین باز کردن در یا باز نکردن آن رفراندوم برگزار می کنند.

روسیه 
یکی از دزدهایی که وزیر شده است، با یک سنجاق در را باز می کند.

ایران 
ابتدا تعدادی از عوامل نفوذی را که اتفاقا روزنامه نگار هستند دستگیر می کنند، بعد حزب الله از خواهران می خواهد که مواظب حجابشان باشند، بعد چند روز روزنامه را تعطیل می کنند، بعد کمیسیون تحقیق تشکیل شده و برای یافتن کلید وزارت اطلاعات را در جریان قرار می دهند، بعد معلوم می شود که از هر کلیدی چهار عدد یدکی در مجلس، ریاست جمهوری، شواری نگهبان، ، قوه قضاییه وجود دارد، بعد کلیدها را پس از استفسار از شواری نگهبان می برند و می بینند هیچکدامشان در را باز نمی کنند. بعد با لگد در را باز می کنند و می بینند رییس جمهور یک هفته در آنجا گیر کرده بود و جیکش در نمی آمد.




برچسب ها : کلید،کشور،ها،پیدا کردن،راه،حل ,
بازدید : 433
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0


[ سه شنبه 26 / 4 / 1393 ] [ 3:20 بعد از ظهر ] [ نویسنده : arsham ]

برنامه هفتگی خانم های ایرانی - همش آشپزی آخه؟

شنبه

 مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟

زن: ببین امروز قراره من و نازی با هم بریم فال"  قهوه روسی یخ زده'' بگیریم. میگن خیلی جالبه، همه چی رو درست میگه به خواهر شوهر نازی گفته ''شوهرت واست یه انگشتر می خره'' خیلی جالبه نه؟ سر راه یه چیزی از بیرون بگیر بیار!

 یكشنبه

 مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟

زن: ببین امروز قراره من و نازی بریم كلاسهای "روش خود اتكایی بر اعتماد به نفس" ثبت نام كنیم. هم خیلی جالبه هم اثرات خیلی خوبی در زندگی زناشویی داره. تا برگردم دیر شده، سر راه یه چیزی بگیر بیار

 دوشنبه

 مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟

زن: ببین امروز قراره من و نازی بریم شوی "ظروف عتیقه". می گن خیلی جالبه. ممكنه طول بكشه. سر راه از بیرون یه چیزی بگیر و بیار!

سه شنبه

 مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟

زن: ببین امروز من و نازی قراره با هم بریم برای لباس مامانم كه می خواد برای

عروسی خواهر نازی بدوزه دگمه بخریم. تو كه می دونی فامیل مامانم اینا چقدر روی دگمه حساسند! ممكنه طول بكشه، سر راه یه چیزی از بیرون بگیر بیار

چهارشنبه

 مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟

زن: ببین امروز قراره من و نازی با هم بریم برای كلاس "بدن سازی" و "آموزش ترومپت" ثبت نام كنیم. همسایه نازی رفته میگه خیلی جالبه. ترومپت هم كه میگن خیلی كلاس داره مگه نه؟ ممكنه طول بكشه چون جلسه اوله. سر راه یه چیزی بگیر بیار!

پنج شنبه

مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟

زن: ببین امروز قراره من و نازی بریم خونه همسایه خاله نازی كه تازه از كانادا اومده. می خوایم شرایط اقامت رو ازش بپرسیم. من واقعاً از این زندگی ''خسته '' شدم! چیه همش مثل كلفتها كنج خونه! به هر حال چون ممكنه طول بكشه یه چیزی از بیرون بگیر بیار

جمعه

 مرد: عزیزم! امروز چی ناهار داریم؟

زن: ببینم تو واقعاً خجالت نمی كشی؟ یعنی من یه روز تعطیل هم حق استراحت ندارم؟ واقعاً نمی دونم به شما مردای ایرونی چی باید گفت! نه! واقعاً این خیلی توقع بزرگیه كه انتظار داشته باشم فقط هفته ای یه بارشوهرم من رو برای ناهار بیرون ببره؟!




برچسب ها : شنبه،یکشنبه،برنامه،هفتگی،جمعه ,
بازدید : 457
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0


[ سه شنبه 25 / 4 / 1393 ] [ 5:30 بعد از ظهر ] [ نویسنده : arsham ]

یك زوج در اوایل 60 سالگی، در یك رستوران كوچیك رمانتیك سی و

پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن.Smiley 

 

ناگهان یك پری كوچولوِ قشنگ سر میزشون ظاهر شد و گفت: چون شما

زوجی اینچنین مثال زدنی هستین و درتمام این مدت به هم وفادار

موندین، هر كدومتون می تونین یك آرزو بكنین.Smiley

 

خانم گفت: اووووووووووووووووه! من می خوام به همراه همسر عزیزم،

دور دنیا سفر كنم.

 

پری چوب جادووییش رو تكون داد و اجی مجی لا ترجی دو تا بلیط درجه

یک در دستش ظاهر شد.

حالا نوبت آقا بود، چند لحظه فكر كرد و گفت: خب، این خیلی رمانتیكه ولی

چنین موقعیتی فقط یك بار در زندگی آدم اتفاق می افته، بنابراین، خیلی

متاسفم عزیزم ولی آرزوی من اینه كه همسری 30 سال جوانتر از خودم

داشته باشم.Smiley

خانم و پری واقعا نا امید شده بودن ولی آرزو، آرزوه دیگه !!!Smiley

پری چوب جادوییش و چرخوند و... اجی مجی لا ترجی و آقا 92 ساله شد!Smiley

<<پیام اخلاقی این داستان>>Smiley

مردها شاید موجودات ناسپاسی باشن،Smiley

ولی پریها...

مونث هستند !!! Smiley




برچسب ها : مونث،پری ,
بازدید : 428
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0


[ سه شنبه 25 / 4 / 1393 ] [ 3:20 بعد از ظهر ] [ نویسنده : arsham ]

عروس عادی: با اجازه بزرگترها بله (این اصولا مثل بچه آدم بله رو میگه و قال قضیه رو میکنه.)

 عروس لوس: بع..........له!


عروس زیادی مؤدب: با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دایی جون، عمه جون،...، زن عمو کوچیکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، ... ، مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسی خانوم جون ، ... ، ... (این عروس خانوم آخر هم یادش میره بگه بله واسه همین دوباره از اول شروع میکنه به اجازه گرفتن ... !)

عروس خارج رفته: با پرمیشن گریت ترهای فمیلی ... اُ یس

عروس خجالتی: اوهوم

عروس پاچه ورمالیده: به کوری چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فک و فامیل این بزغاله (اشاره به داماد) آره.... ( وضعیت داماد کاملا قابل پیش بینی است)

عروس هنرمند: با اجازه تمامی اساتیدم، استاد رخشان بنی اعتماد، استاد مسعود کیمیایی، ...، اساتید برجسته تاتر، استاد رفیعی، ... ، مرحوم نعمت ا.. گرجی ، شیر علی قصاب هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلین مونرو، مرحوم مارلین دیتریش، مرحوم مغفور گری گوری پک و ... آری می پذیرم که به پای این اتللوی خبیث بسوزم چو پروانه بر سر آتش ...

عروس داش مشتی: با اجزه بروبکس مُجلی نیست من که پایه ام ...

عروس زیادی مؤمن و معتقد: بسم ا.. الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین ... اعوذ با... من شیطان رجیم یس و القرآن الحکیم .... الی آخر .... ( و در آخر ) نعم

عروس فمنیست: یعنی چی؟! چه معنی داره همش ما بگیم بله ... چقدر زن باید تو سری خور باشه چرا همش از ما سؤال می پرسن ! ... یه بار هم از این مجسمه بلاهت (اشاره به داماد) بپرسین ... (اصولا این قوم فمنیست جنبه ندارن که بهشون احترام بذارن و یه چیزی ازشون بپرسن ... فقط باید زد تو سرشون و بهشون گفت همینه که هست می خوای بخواه نمی خوای هم به درک)




برچسب ها : بله،عروس، ,
بازدید : 435
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0


[ سه شنبه 24 / 4 / 1393 ] [ 3:20 بعد از ظهر ] [ نویسنده : arsham ]

مرد:عزیزم آماده شدی بریم؟!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
زن: عزیزم گفتم 5 دقیقه ی دیگه آمادم،

احتیاجی نیست هر نیم ساعت صدام کنی




بازدید : 461
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0


[ شنبه 24 / 4 / 1393 ] [ 12:35 قبل از ظهر ] [ نویسنده : arsham ]

1.
روزهای تعطیل مثل بقیه روزها ساعتتون رو كوك كنین تا همه از خواب بپرن Smiley


2.
سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارین تا جلویی ها زود تر راه بیفتند Smiley


3.
وقتی میخواین برین دست به آب با صدای بلند به اطلاع همه برسونین Smiley


4.
وقتی از کسی آدرسی رو می پرسین بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوی چشمش از یه نفر دیگه بپرسین Smiley


5.
کرایه تاکسی رو بعد از پیاده شدن و گشتن تمام جیبهاتون به صورت اسکناس هزاری پرداخت کنید Smiley


6.
همسرتون رو با اسم همسر قبلیتون صدا بزنین Smiley


7.
جدول نیمه تموم دوستتون رو حل کنینSmiley 


8.
روی اتوبان و جاده روی لاین منتهی الیه سمت چپ با سرعت پنجاه کیلومتر در ساعت حرکت کنینSmiley


9.
وقتی عده زیادی مشغول تماشای تلویزیون هستند مرتب کانال رو عوض کنینSmiley 


10.
از بستنی فروشی بخواین که اسم پنجاه و چهار نوع بستنی رو براتون بگه Smiley

.



ادامه مطلب


درباره : , ,
برچسب ها : اذیت , آزار , 50 , ,
بازدید : 423
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0


[ سه شنبه 23 / 4 / 1393 ] [ 3:17 بعد از ظهر ] [ نویسنده : arsham ]
.: Weblog Themes By themzha :.

:: تعداد صفحات : 13
صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 13 صفحه بعد


درباره وبلاگ

به وبلاگ خودتون خوش آمدید امید وارم اوقات خوشی را در این وبلاگ بگزرانید مدیریت وبلاگ بگو و بخند
اعضاء
register
نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری



login

نام کاربری
رمز عبور

خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرين مطالب
امان از دست این مردا... تاریخ : 1394/08/13
خم شو ورش دار !!!!!!!!!!!!! تاریخ : 1394/08/13
دختر و سیب تاریخ : 1394/08/13
مقاوم باش... تاریخ : 1394/08/13
خیانت دوطرفه تاریخ : 1394/08/13
روش ضایع کردن دخترها تاریخ : 1394/08/13
معنی اسکل تاریخ : 1394/05/30
بحران شماعی زاده تاریخ : 1394/05/30
شعر طنز 2 تاریخ : 1394/05/30
جملات عاشقانه جدید تاریخ : 1394/05/30
جملات طنز 24 تاریخ : 1393/12/01
جمله بساز تاریخ : 1393/11/21
با آمبولانس تاریخ : 1393/11/21
آثار باستانی تاریخ : 1393/11/21
رئیس جمهوری ترک تاریخ : 1393/11/21
مطالب پر بازدید
جمله بساز بازدید : 3746
رئیس جمهوری ترک بازدید : 1316
آثار باستانی بازدید : 769
اس ام اس سر کاری بازدید : 679
جمله طنز بازدید : 593
انشاء کمال بازدید : 592
ارتباط با مدیر
جستجو

آمار سایت
آمار مطالب
کل مطالب : 244
کل نظرات : 15

آمار کاربران
افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 5

کاربران آنلاین

آمار بازدید
بازدید امروز : 1
باردید دیروز : 10
ورودی امروز گوگل : 0
ورودی گوگل دیروز : 1
بازدید هفته : 36
بازدید ماه : 324
بازدید سال : 2089
بازدید کلی : 142091
امکانات وب



  • انجمن
  • Alatash.com , پخش زنده از حرمین شریفین!