بگو و بخند for fun
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
داستان جالب “کشاورز و زن غرغرو” مرد کشاورزی یک زن نق نقو داشت که از صبح تا نصف شب در مورد چیزی شکایت میکرد. تنها زمان آسایش مرد زمانی بود که با قاطر پیرش در مزرعه شخم میزد. یک روز، وقتی که همسرش برایش ناهار آورد، کشاورز قاطر پیر را به زیر سایه ای راند و شروع به خوردن ناهار خود کرد. بلافاصله همسر نق نقو مثل همیشه شکایت را آغاز کرد. ناگهان قاطر پیر با هر دو پای عقبی لگدی به پشت سر زن و در دم کشته شد. در مراسم تشییع جنازه چند روز بعد، کشیش متوجه چیز عجیبی شد. هر وقت… یک زن عزادار برای تسلیت گویی به مرد کشاورز نزدیک میشد، مرد گوش میداد و بنشانه تصدیق سر خود را بالا و پایین میکرد، اما هنگامی که یک مرد عزادار به او نزدیک میشد، او بعد از یک دقیقه گوش کردن سر خود را بنشانه مخالفت تکان میداد. پس از مراسم تدفین، کشیش از کشاورز قضیه را پرسید. کشاورز گفت: خوب، این زنان می آمدند چیز خوبی در مورد همسر من میگفتند، که چقدر خوب بود، یا چه قدر خوشگل یا خوش لباس بود، بنابراین من هم تصدیق میکردم. کشیش پرسید، پس مردها چه میگفتند؟ کشاورز گفت: آنها می خواستند بدانند که آیا قاطر را حاضرم بفروشم یا نه
یارو میره مهمونی ،
دانشجوی تهران شمال : نکته : وقتی می خونید این قسمتو سعی کنید لباتون تا حد امکان غنچه باشه: بی ادب , تو واقعا عقلتو از دست دادی . منو ترسوندی بی ...تلفظ : بی ششووور ( امیدوارم ولنتاین کچل شی . بد بد بد)
دانشجوی دانشگاه تهران : وطن فروش مزدور , لیبرال خود فروخته , مخل نظام , تو حق شرکت در انتخابات بعدی رو نداری با اون کاندید از خودت نفهم تر , فاشیست تند رو (توجه داشته باشید که موضوع دعوا سیاسی بوده)
دانشجوی پزشکی : در دیکشنری این بروبچ کلمه ی فحش تعریف نشدست
دانشجوی هنر : من شعر دوازدهم از هشت کتاب استاد سهراب رو به تو بی ادب بی فرهنگ تقدیم می کنم امیدوارت گیتارت بشکنه و تا اخر عمر یکه و تنها و بی عشق و ژولیت بمونی . وفتی هم کار بالا می گیره کاریکاتور همدیگه رو می کشن .
دانشجوی الهیات : یا ایهو الذی فحشو فحشً فاحشتن ای هستیت به عدم مبدل , ای دچار دور تسلسل شده , ای علتت به ممکن الوجود گرویده , فلسفه ی تو دچار تضاد شده و من به خود اجازه ی بحث نمی دم .... * *: این آخری که گفت از اون ناجوراش بود که فلش بک زد به دوران دبیرستان و رشته ی علوم انسانی که می خوند و واسه خودش یلی بود
دانشجوی تربیت بدنی: به من گفتی ... , ... خودتی و جد و آبادت به همین کوتاهی البته بعدش یه 2 ساعتی بزن بزن می شه
دانشجوی زبان خارجی : هنوز دعوا نشده , شروع می کنن خارجکی بلغور کردن البته به نظر من اگه ترجمه ی حرفاشونو می دونستند خودشون رو زبونشون فلفل می ریختن و 2 روز تو اتاق خودشونو حبس می کردن
دانشجوی حقوق : تو با این کارت به حقوق شهروندی من تجاوز کردی و من طبق اصل 153 قانون اساسی حق دارم ازت شکایت کنم و مادرتو به عزات بشونم شما می تونید هیچی نگید اما هر چی بگید بر علیه شما تو دادگاه استفاده می شه . راستی اگه وکیل تسخیری خواستی به خودم بگو
داشتم تو پیاده رو میرفتم که یهو ... حرفش تا حدی منطقی بود ، من که کاملا قانع شدم
بسیجیه سوار تاکسی میشه، به راننده میگه: این رادیو را خاموش کن، چون در مذهب ما شنیدن موسیقی حرام است، در زمان پیغمبر رادیو و موسیقی نبود، مخصوصا” موسیقی فرنگی که مال کفار است. راننده رادیو را خاموش میکنه، تاکسی را متوقف میکنه و درب تاکسی را باز میکنه میگه: در زمان پیغمبر تاکسی نبود، شما بفرمایید پایین منـتظر شُتر بشید.
نام : كمال
كلاس :دوم دبستان
موزو انشا : عزدواج!
برای مشاهده مطلب به ادامه مطلب بروید
ادامه مطلب
داستان “دفتر مشق کثیف”
یک روز از یک زوج خوشبخت سوال کردم
آخه بچه این چه کاریه که تو می کنی
خونه ی مادر بزرگه الان آپارتمانه
یارو میره داروخونه و به مسئولش میگه :
مصاحبه برای استخدام در ... / طنز
مصاحبه کننده: در هواپیمائی 500 عدد آجر داریم، 1 عدد آنها را از هواپیما به بیرون پرتاب میکنیم. چند عدد آجر داریم؟
یه شعر برای خر خون ها ! بالاخره بعد از مدتی یه آپ کردم ! اما موضوع این آپ چیه ؟ خوب از اونجا که من با خر خونی و این چیزا خوب نیستم ! سعی کردم حال خر خون ترین بچه ی کلاسمون رو بگیرم ! که خیلی حالش گرفته شد !!! اما یه توضیحی بدم ! شاید بعداً اینجا یه کمی تغییر کرد و ... !
خوب گفتم یه خر خون توی کلاسمون داریم ! شما می شناسینش ؟ شعر در ادامه مطلب می باشد ادامه مطلب
آیا می دانید که …. ماه کامل ، ۹مرتبه درخشانتر و پرنورتر از ماه نیمه است. ادامه مطلب
کچل باشی، بری بالای شهر میگن مد روزه، بری مرکز شهر میگن سربازی، بری پایین شهر میگن زندانی بودی، این همه تفاوت توی شعاع 20 کیلومتر...!!!
ادامه مطلب
تاریخچه تقلب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
تاريخچه تقلب از جايي شروع مي شود كه " حسن كچل " براي نخستين بار به مكتب رفت . از بد ماجرا ، همان روز امتحان ماهيانه كودكان مكتب بود ؛ ليك حسن كچل از روي تنبلي چشمان چپش را بر روي ورقه ي همزاد انداخت تا نكته اي بس ارزشمند از ورقه ي فوق الذكر دشت كند . اين بود كه اولين تقلب تاريخ بشري رقم زده شد . البته اين تقلب با روش هاي بسيار ابتدايي بشري رقم زده شد. البته اين تقلب باروش هاي بسيار ابتدايي (در مقابل ترفند هاي كنوني ) صورت گرفت . بدين ترتيب كه حسن با كلي زور زدن خود را به بالاي ورقه ي همزاد رسانيد و خيلي راحت مطالب را كش رفت . از آن به بعد تقلب دوران طلايي خود را آغاز كرد .
روش هاي نوشتاري 1. نوشتن روي كف پا ، پس كله ، پشت گوش و ... 2. نوشتن روي ديوار ، روي ميز ، پشت نيمكت ، زير نيمكت ، پشت لباس يا مانتوي دانش آموز جلويي ، ... 3. نوشتن به روي دستمال كاغذي ، پاكت نامه ، ... 4. نوشتن و لوله كردن تقلب و جاسازي آن در حفره هاي مختلفي از جمله بيني ، دهن ، گوش ، فك پايين ، دريچه آئورت ، ...
روش هاي باكلاس
1. استفاده از ماشين حساب مهندسي 2. استفاده از موبايل 3. استفاده از آيينه ، موچين ، لوازم آرايشي ، فيلم ، عكس ، ...
روش هاي بي كلاس
1. شيره ماليدن بر سر يكي از بچه درس خون ها 2. خم كردن سر به روي ورقه ي طرف به صورت تابلو
توجه : اگه در اين امر تبحر كافي نداريد ، اصلاً سمت اين كار نريد ؛ كه عواقبي جزء ضايع شدن و اخراج و تابلو شدن ندارد .
گارسون : چه میل دارید ؟ آب میوه ؟ سودا ؟ شکلات ؟ مایلو (شیرشکلات)؟ یا قهوه ؟
|
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |